عشق شیشه ای
یادته زیر گنبد کبود دوتا رفیق بودیمو کلی حسود؟ تقصیر اون حسودا بود که حالا ما شدیم یکی بو یکی نبود.... میروم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش گرچه تو تنها تر از من میروی آزو دارم ولی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخوردهای سرد را... دلم نگرفت از اینکه رفتی...دلگیرم از همه دوستداشتنهایی که گفتی ولی نداشتی...!!! خوشبحال فرهاد تلخ ترین خاطره ی زندگیش شیرین بود... باران نباش که خودت را با التماس به شیشه بکوبی ابر باش تا همه منت باریدنت رو بکشند...
یادت میاد خواستی بری رفتم کناره پنجره داد کشیدم تورو خدا نامه بده یادت نره اما حالا تو رفتی ومن موندم واین پنجره ... اگر می توانستم مجازاتت کنم از تو می خواستم...... به اندازه ای که تو رو دوست دارم مرا دوست داشته باشی چشامو بستم دارم میام پیشت خدا.... پرسید به خاطر كي زنده هستي؟ با اينكه دلم مي خواست با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هيچ كس. پرسيد پس به خاطر چه زنده هستي؟ با اينكه دلم فرياد ميزد "به خاطر تو" با يك بغض غمگين گفتم به خاطر هيچ چيز. ازش پرسيدم تو به خاطر چي زنده هستي؟ در حاليكه اشك تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر كسي كه به خاطر هيچ زنده است. به سلامتی درخت! نه به خاطرِ میوش، به خاطرِ سایش. ღ ღ♥ به سلامتی دیوار! نه به خاطرِ بلندیش، واسه اینکه هیچوقت پشتِ آدم روخالی نمیکنه. ღ ღ♥ به سلامتی دریا! نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یکرنگیش. به سلامتی سایه! که هیچوقت آدم رو تنها نمیذاره. به سلامتی پرچم ایران! که سهرنگه، تخممرغ! که دورنگه، رفیق! که یهرنگه. به سلامتی همه اونایی که دوسشون داریم و نمیدونن، دوسمون دارن و نمیدونیم. به سلامتی نهنگ! که گندهلات دریاست. به سلامتی زنجیر! نه به خاطر اینکه درازه، به خاطر اینکه به هم پیوستس. ღ♥ღ نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «یار»ش. به سلامتی شلغم! نه به خاطر (شل)ش، به خاطر(غم)ش. به سلامتی کرم خاکی! نه به خاطر کرمبودنش،به خاطر خاکیبودنش به سلامتی پل عابر پیاده! که هم مردا از روش رد میشن هم نامردا ! به سلامتی برف! که هم روش سفیده هم توش. به سلامتی رودخونه! که اونجا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن. به سلامتی گاو! که نمیگه من، میگه ما. به سلامتی دریا! که ماهی گندیدههاشو دور نمیریزه. به سلامتی سنگ بزرگ دریا!که سنگای دیگه رو میگیره دورش. به سلامتی بیل! که هرچه قدر بره تو خاک، بازم برّاقتر میشه. به سلامتی دریا! که قربونیاشو پس میآره. به سلامتی تابلوی ورود ممنوع! که یه تنه یه اتوبان رو حریفه. به سلامتی عقرب! که به خواری تن نمیده. (عرض شودکه عقرب وقتی تو آتیش میره و دورش همش آتیشه با نیشش خودش میکُشه که کسی نالههاشو نشنوه) .... سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟ صبح تا نیمه ی شب منتظری همه جا می نگری گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟ صدفی در دریا است؟ نوری از روزنه فرداهاست یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟ است . کوچه را دیده ای به هنگام شب چه تنها میشود بی تو از آن کوچه هم تنها ترم.... دل من تنگ تو است صندلیهای حیاط پر برف دیشب ... و تو کی می آیی؟ که شود آب همه برفهایی که نبودت را فریاد زده ! بارون.... خداکنه بارون بباره بباره بباره... آخه تورو به یاد من میاره میاره میاره... به یاذ اون شبی که واسه آخرین بار دیدمت چطور دلت اومد بری من که تورو میپرسدیدمت... اون شب یه جور دیگه منو نگاه میکردی .... یادمه اون شب با بغض منو نگاه میکردی... اون شب برای آخرین بار دست منو گرفتی گفتی خدانگهدار ... تنهام گذاشتی رفتی.... قمار زندگی....
دم از بازی حکم میزنی دم از حکم دل میزنی پس به زبان قمار برایت میگویم قمار زندگی را به کسی باختم که تک ( دل ) را با خشت برید جریمه اش یک عمر حسرت شد باخت زیبایی بود یاد گرفتم به ( دل ) دل نبندم یاد گرفتم از روی دل حکم نکنم ( دل ) را باید دور ریخت جای ( دل ) باید سنگ ریخت که با خشت تک بری نکنند غروب برات چه سخته وقتي غريبه باشي وقتي عزيزي داري ولي پيشش نباشي ميدوني غروبها دلم ميگيره برگ از درخت خسته ميشه پاييز همش بهونه است دوستت دارم را برای هر دویمان میفرستادی نمیدانم خیانت می کردی یا عدالت؟؟؟؟؟؟ هیچ رقیبی ندارم جذجز آیینه که هر روز تو را نگاه میکند...او را هم شکست خواهم داد نکند فکر کنی در دل من یاد تو نیست "گوش کن " نبض دلم زمزمه اش باتو یکیست... گفتی مسافری ومن آنقدر عاشقم که سالهاست نماز دلم را شکسته می خوانم..... عاشقم کن عاشقم کن تا بیوفتم عشق کشف اتفاقه وحشت از دوری ندارم فاصله یعنی علاقه دل من قرص هنوزم با این ماه هلالی چشم شب روشن که حتی ابری ام باش زلالی حرمت معنای اسمت تو کتابها جا نمیشه من الفبا می نویسم حرف تو پیدا نمیشه مثل موج وخط ساحل سرنوشتم اینه لابود کم خداحافظ نگفتم رفتنم برگشتنم شد.... گذشت اون روزایی که بینمون یه دیوار فاصله بودو... وقتی نفس میکشیدی صدای نفسهات میومد ومن با شنیدنش احساس آرامش میکردم اما افسوس ... دیگرتونیستی ومن تنها به دیواری تکیه داده که دیگرصدای نفسهات رو نداره ومنه بی قرار موندمو دیوار... تنهای تنها..... کی می خواد مثل تو باشه کی می خواد مثل تو باشه ،مثل تو که بی نظیری مثه تو که با نگاهت ، منو از خودم می گیری کی می خواد مثل تو باشه ،مثل تو که تکیه گاهی تو به داد من رسیدی،توی تردید و سیاهی همه چی از تو شروع شد،همه چی با تو تمومه چرا دنیارو نبینم ، وقتی چشمات روبرومه عشق تو پناه آخر ، واسه قلب نیمه جونه کی می خواد مثل تو باشه ، کی مثه تو مهربونه وقتی که چشای خیسم، دیگه جایی رو نمی دید جزتوهیچ کس تو دنیا، حال وروزمو نفهمید همه چی از تو شروع شد،همه چی با تو تمومه چرا دنیارو نبینم ، وقتی چشمات روبرومه تا خدا..... خداست... الوسلام این منم مزاحمی که آشناست هزاردفعه این شماره را دلم گرفته است ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست شماکه گفته اید پاسخ سلام واجب است به ما که می رسد، حساب بنده هایتان جداست؟ الو.. ... دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟!؟ چراصدایتان نمی رسد ... کمی بلندتر صدای من چطور؟خوب وصاف و واضح و رساست؟؟؟ اگر اجازه می دهی برایت درد و دل کنم شنیده ام که گریه بر همه ی درد ها شفاست... دل مرا بخوان بسوی خود تا سبک شوم پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست الو مراببخش،باز هم مزاحمت شدم دوباره زنگ می زنم دوباره تا خدا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــداست دوباره . . . تا خدا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــداست
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
هرجا که دلت میخواهد برو…
فقط آرزو میکنم
وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری…
و اما من…
بر نمیگردم که هیچ!
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!
به سلامتی خیار!
يك...
دو....
سه....
چندين و چند
...هر چقدر مي شمارم خوابم نمي برد
من اين ستاره هاي خيالي را
كه از سقف اتاقم
تا بينهايت خاطرات تو جاري است
....
يادش بخير
وقتي بودي
نيازي به شمردن ستاره ها نبود
اصلا يادم نيست
ستاره اي بود يا نبود
هر چه بود شيرين بود
حتي بي خوابي بدون شمردن ستاره ها.
مفهوم عشق
از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است .
از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد .
از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان .
از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپایlove
از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهی است .
از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزد .
از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست .
از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم ربائی هست که قلب را به سوی خود می کشد .
از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد .
از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .
از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود .
از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد .
از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد می شود .
از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر می گذارد.
از خودم پرسیدم عشق چیست؟گفتم …………………….
دوستت دارم تا اخرین نفس عزیزم.
بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست
پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف
تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست
گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت
جز عشق تو در خاطر من مشغلهای نیست
رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت
بگذار بسوزند دل من مساله ای نیست
Power By:
LoxBlog.Com |